چند هفته قبل بود که غزل نقیزاده یکی از دوستان خوبی که به واسطه بیستتاسی با هم آشنا شدیم پرسید:
آرزو با هدف فرق داره؟
به بهانه این سوال غزل و صحبتهایی که با هم داشتیم شروع کردم به نوشتن، نمیدونم این نوشته چه اندازه درست و یا نادرست هست، حرفهایی بود که مطرح شد و چیزهایی که بعد گفتگو به ذهنم رسید
حرفهایی به بهانه سوال غزل:
به نظرم هدف، گام های رسیدن به یک آرزو هست، البته من اینطور فکر میکنم و در مورد درستی یا نادرستی اون مطمئن نیستم. همه ما آرزوهایی داریم، آرزوهایی برای رسیدن و آرزوهایی برای نرسیدن حتی، و اون کارهایی که برای رسیدن به آرزوها انجام میدیم در واقع یک جور هدفگذاری هستن.
ممکنه ما در مسیر رسیدن به یک آرزو، چندین هدف رو همزمان یا غیر همزمان پیش ببریم.
مثلا: کسی رو در نظر بگیر که آرزو داره فرد موفقی تو کسب و کار خودش باشه. برای رسیدن به این آرزو برای کسب چند مهارت برنامه ریزی میکنه و اون مهارتها رو یاد میگیره و یا بهبود میبخشه.
و یا در مسیر رسیدن به آرزو، برخی اهداف رو بازبینی کنیم و کنار بذاریم حتی.
شخصی که در مسیر کسب مهارتها ممکنه جایی به این نتیجه برسه که از بین ۵ مهارتی که برای رسیدن به آرزوی بزرگش هدف گذاری کرده بوده، دو موردش ضرورتی ندارند و اونها رو کنار میگذاره.
شاید جالب باشه بدونی که زبان انگلیسی واژهای به اسم آرزو نداره اصلن. اما کلمات معادل زیادی هست. یکی از معادلها Great Expectation ؛ که یعنی «انتظارات بزرگ.»
_ پس wish معنیش چی میشه؟
_ این یعنی میل داشتن
want هم یعنی خواستن
dream هم یعنی رویا
برای ما آرزو یعنی میل بسیار شدید به چیزی که ارزش اون از هر چیز دیگهای که میتونیم به دست بیاریم بیشتره.
در انگلیسی چنین تعریفی ندارند. اونها میگن همه چیز رو میشه دست آورد. دلیلی نداره آدم این قدر چیزی رو شدید بخواد.(به این دلیل گفتم آرزوهایی برای رسیدن و نرسیدن :))
انگلیسی زیاد زبان عاطفیای نیست، در واقع اونها بیشتر اهل عمل هستن تا آرزو. وقتی خواستهای داشته باشند برای رسیدن به اون هدفگذاری میکنند و تلاش میکنند تا به خواسته و یا اون انتظار بزرگی که دارند برسند.
ما به فارسی نمیگیم که آرزو به واقعیت می پیونده چون آرزو خودش برای ما یک واقعیته.
آرزو حاصل اوج هشیاری. هشیاری به بلندترین چیزها و ارزشمندترین زیباییهایی که عقل هشیار میل رسیدن به اون رو داره.
اما رویا، پیشنهاد میکنم نامه قدر رویاهایت را بدان رو بخونی.
راستی خوندن نوشته «رویاهایی که تغییر میکنند!» از امیر مهرانی هم خالی از لطف نیست:
رویاهایی که تغییر میکنند!
قرار نیست امروز انتخابی کنیم و تا آخر عمر به سبک انتخاب سالهای گذشتهمان زندگی کنیم.
رویاهایی که امروز به آنها فکر میکنیم، زاییده آگاهی امروز و تجربیات گذشتهمان است.
شاید سال بعد با آگاهی متفاوت، چیزهایی که امروز فکر میکنیم ایدهآل است، دیگر ایدهآل نباشد.
اینکه یک روزی خواستههایمان تغییر کند ایرادی ندارد. اینکه خواستههایمان فقط یک تصویر ذهنی باشد ایراد دارد. اینکه فقط تصاویری زیبا داشته باشیم و قدم از قدم برنداریم ایراد است.
اینکه حرکت و تلاش کنیم و بیشتر بفهمیم چه چیزهایی را میخواهیم و چه چیزهایی را نمیخواهیم تعریف رشد است.
زندگی فقط یک تصویر و یک مقصد نیست. زندگی مسیر سفر و کشف و رشد است.
و در آخر «به آرزو نرسی تا به آرزو نرسی! » نوشته محمد نجفی رو هم پیشنهاد میکنم بخونی. 🙂
________________
خیلی بیربط یاد انیمیشن مگس یک دقیقهای افتادم.
مگس یک دقیقهای یه آرزوی بزرگ داشت، برای همین هدفهاش رو مینویسه و به هر کدوم که میرسه اون رو تیک میزنه و میره سراغ هدف بعدی.