به گزارش گروه جنایی رکنا، تابستان سال 94، پسر جوانی به نام هادی 23‌ساله با مراجعه به اداره پلیس از دو مرد جوان به اتهام آدم‌ربایی و ضرب و جرح شکایت کرد و در توضیح به مأموران گفت: «مدتها قبل دو برادر جوان که از بستگانمان هستند به خاطر اختلاف خانوادگی، با عمویم درگیر شده بودند و یکی از آنها در آن درگیری کتک خورده بود.

روز گذشته آنها مرا به همراه پدربزرگم به زور سوار ماشین کردند و با تهدید چاقو می‌خواستند ما را به دادگاه ببرند تا به نفع آنها شهادت بدهیم اما موفق نشدند. آنها مرا با چاقو زخمی کردند و حالا از آنها شکایت دارم.‌» در ادامه پدربزرگ شاکی که دایی بزرگتر دو برادر نیز بود با تأیید این توضیحات شکایت خود را مطرح کرد. با طرح این شکایت دو برادر به نام‌های فرامرز و فرید شناسایی و بازداشت شدند، اما متهمان در بازجویی‌ها جرمشان را انکار کردند و گفتند این سناریویی است که توسط دایی‌ کوچکشان به خاطر کینه‌ای قدیمی طراحی شده است!
در حالیکه پرونده دو متهم در حال کامل شدن بود، یکی از شاکیان -‌دایی بزرگتر دو برادر - از شکایت خود انصراف داد. 
سرانجام با گواهی شاهدان و بنا به درخواست شاکی، کیفرخواست علیه دو برادر به اتهام آدم‌ربایی و ضرب و جرح صادر و پرونده به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. 
در اولین جلسه رسیدگی به پرونده که به ریاست قاضی بابایی تشکیل شد، ابتدا شاکی در جایگاه قرار گرفت و بار دیگر شکایت خود را مطرح کرد. سپس فرامرز - برادر بزرگتر‌– برای دفاع از خود در جایگاه قرار گرفت. او که تعدادی برگه به عنوان اسناد معتبر در دست داشت با انکار جرمش گفت: «چند سال پیش با دختر دایی‌ام ازدواج کردم، اما بعدها متوجه شدم او با مردان غریبه ارتباط دارد. در این مورد با دایی‌ام صحبت کردم، اما بی‌فایده بود به همین دلیل او را طلاق دادم. بعد از آن به تهران آمدم و صاحب شرکت و چند کارمند شدم. این اتفاقات باعث شد تا دایی‌ام کینه بگیرد و از آنجائیکه با افراد خلافکار سر و کار داشت چند نفر را اجیر کرد تا از من انتقام بگیرد به همین دلیل روزی که برای انجام کاری به میانه رفته بودم از سوی چند مرد مورد حمله قرار گرفتم و آنها به شدت مرا کتک زدند و زخمی کردند. این اتفاق باعث شد از دایی‌ام شکایت کنم.

در حالیکه پرونده در جریان بود یکی از بستگان پیغام داد هادی که نوه دایی بزرگترم است حاضر است در ازای دریافت 2‌میلیون تومان به نفع من شهادت دهد، اما پیشنهاد ریالی او هر هفته تغییر می‌کرد تا اینکه قرار شد 10‌میلیون تومان بگیرد.‌»
فرامرز ادامه داد: «روز حادثه Incident از چند بانک پول برداشت کردم، اما به خاطر اینکه هادی پسر خلافکاری بود، ترسیدم این هم تله باشد و آنها بخواهند پول مرا سرقت Stealing کنند به همین دلیل از برادرم خواستم از دور مرا تعقیب کند و هوای مرا داشته باشد. با هادی و یکی از بستگان –‌نادر- جلوی محضر در میدان قیام قرار گذاشتم، اما وقتی سر قرار رسیدیم محضر بسته بود. به همین خاطر قرار شد روز بعد به محضر برویم. ماشین گرفتم و از جلوی محضر دور شدم که یک ربع بعد نادر زنگ زد و گفت هادی چاقو خورده است. بلافاصله با برادرم تماس گرفتم و با هم یک تاکسی دربست گرفتیم و هادی را سوار ماشین کردیم. نادر هم گفت سوئیچ موتورش گم شده و با ما نیامد.‌»
متهم در حالیکه به شدت عصبانی بود، گفت: «بین راه دایی بزرگم را سوار کردیم بعد بنا به پیشنهادش او را به منزلمان بردیم.

او پیش مادرم ماند و من هم در خانه ماندم. برادرم، هادی را به درمانگاه سر کوچه برد و بعد از مداوا به خانه آورد. هادی تا شب پیش ما بود و بعد از پذیرایی به خانه‌شان رفت.‌» متهم در آخر گفت: «باور کنید جز حقیقت چیزی نگفتم. در درمانگاه وقتی از هادی پرسیدیم چه کسی تو را زد با لبخند گفت: بعد حقیقت را می‌گویم. در آن محل دوربین‌های بسیاری است اما متأسفانه هیچ کدام از آنها رصد نشد شاید با رصد آنها به حقیقت می‌رسیدید.‌» سپس متهم به رد خط‌های چاقو روی سر و صورت شاکی اشاره کرد و گفت: «این خط و خطوط ظریف با چاقو کار یک فرد حرفه‌ای است. من تا به حال چاقو دست نگرفته‌ام.‌»
در ادامه فرید - برادر کوچکتر‌- که صاحب مقام دوم کشوری در رشته کشتی و در همین رشته مربی یکی از باشگاه‌های معروف نیز بود در جایگاه ایستاد و با انکار جرمش همه توضیحات برادرش را تأیید کرد و گفت: «آن روز به خاطر تماس برادرم نزدیک محل کشیک می‌دادم که فهمیدم برنامه به فردا موکول شده است. همان موقع به خانه برگشتم که دوباره برادرم تماس گرفت. بعد به محل رفتیم و هادی را سوار ماشین کردیم و به درمانگاه بردیم.‌»

او در پایان گفت: «باور کنید خانواده‌ام در محل افراد سرشناسی هستند و سالها با آبرو زندگی کرده‌ایم. تا حالا هیچ کدام از اعضای خانواده‌ام درگیری نداشته‌اند. خودم هم این سالها مشغول ورزش Sport و تحصیل بودم و حالا در مقطع دکتری در حال تحصیل هستم و منتظر تولد فرزندم هستم. اینها همه نقشه است تا ما را خراب کنند و می‌خواهند انتقام بگیرند.‌»
در پایان دایی دو متهم که از شکایت خود انصراف داده بود، در دادگاه به عنوان مطلع حاضر شد و توضیحات دو برادر را تأیید کرد و گفت روز حادثه به میل خودش سوار ماشین شد و بعد به منزل خواهرش رفت. 
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

آبروی دختر ایرانی در خواستگاری مرد عرب ریخت

دردسر برای دختر آرایشگر تهرانی به خاطر موبایل مرد همسایه

تجاوز وحشیانه به زن کارمند تهرانی در پارک / مرد معتاد به اعدام محکوم شد+عکس

پسر مُرده پیش ازاهدای اعضای بدنش زنده شد! + عکس

وصیت نامه عاشقانه زن 18 ساله اردبیلی قبل از خودکشی

قتل همسر 35 ساله و دایی 60 ساله در یک ماجرای ناگفته! / در جیرفت رخ داد

مراوده سیاه دختر جوان تهرانی با فرزین / زن و مردی در پارک جنگلی مرا از مرگ نجات دادند + عکس

سرقت مسلحانه در پوشش جاسوسی! / آن ها گفتند زنم جاسوس است!

مرگ دختر نوجوان هنگام سلفی گرفتن +عکس

قتل دختر 3 ساله با روح شیطانی عمه!

پدر عصبانی چاقوی قصابی را زیر گلوی پسر 9 ساله اش گرفت! / زنش درخواست مهریه کرده بود!

قاتل دانش آموز 10 ساله مشهدی به زودی اعدام می شود + عکس

 

کدخبر: 378658 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟